بدون عنوان
بدون عنوان
چند تا از اولین کارها و اتفاقاتت رو برات مینویسم عزیزم سارینا جون
اولین باری که از خونه بیرون بردیمت 92/8/11 ساعت 10:30 صبح بود که با مامان جون صفیه بردیمت بهداشت برا تست غربالغری که از پاشنه پات چند قطره خون گرفتن اون روز هم داشت بارون میومد گفتم این هم برکت خداست قدم دخترم خوبه برا اولین بار اومده بیرون بارون میاد اولین بار که تو اتاق خودت خوابیدی 92/8/11 ساعت 10 شب بود که بردم تو اتاقت و گذاشتم رو تختت و برا چند لحظه اونجا خوابیدی بند ناف 92/8/12 ساعت 8:30 شب بود که نافت افتاد عزیزم خدا رو شکر میگردم که زودتر افتاد و مشکلی پیش نیومد حموم با مامان سودابه 92/8/15 بود که برا اولین بار خودم بردمت حموم عزیزم از اون به بعد بود که خودم بردمت حمو...
نویسنده :
مامان سودابه
20:52
بدون عنوان
بدون عنوان
حموم کردنت
دخترم 92/8/9 ساعت 14:30 بود که برا اولین بار با مامان جون صفیه رفتی حموم کردی الهی قوربونت برم راستی دخترم بعد از حمومت میخواستم برات پوشک بگیرم برا اولین بار که سر و ته گذاشته بودم چون که بلد نبودم بعدا درستش کردم ههههههههه ...
نویسنده :
مامان سودابه
19:46